پلی لیست عربی پایه نهم – درس 6
جزوه عربی پایه نهم – درس 6 (2 صفحه)دانلود
فیلم و جزوه طول سال عربی پایه نهم درس ششم – قسمت اول
درس 6 عربی نهم
مضارع منفی
ما میدانیم که هر فعل در حالت عادی دارای یک شکل مثبت و شکل منفی میباشد. ما فعل مضارع در شکل مثبت آنرا قبلا در پایه هشتم آموختیم , در اینجا میخواهیم بیاموزیم که چطور شکل منفی فعل مضارع در زبان عربی را بسازیم.
برای اینکار ما از حرف منفی ساز ( لا ) قبل از فعل مضارع استفاده می نماییم.
مثال:
ضمیر | لا + فعل مضارع ( تعلم ) |
أنا | لا أَتَعَلَّمُ |
نحنُ |
|
أنتَ | لا تَتَعَلَّمُ |
أنتِ | لا تَتَعَلَّمِىن |
أنتما |
|
أنتُم | لا تَتَعَلَّمُون |
أنتما |
|
أنتُنَّ | لا تَتَعَلَّمْنَّ |
هو | لا یَتَعَلَّمُ |
هى | لا تَتَعَلَّمُ |
هما | لا یَتَعَلَّمَان |
هما | لا تَتَعَلَّمَان |
هم | لا یَتَعَلَّمُون |
هُنَّ | لا تَتَعَلَّمْنَّ |
فرق میان فعل مضارع منفی و فعل نهی
ما قبلا گفتیم که با آمدن لای منفی در شروع فعل مضارع ؛ فعل منفی مضارع را بدست می آوریم , و در فعل نهی نیز در آغاز فعل مضارع یک لای نهی کننده اضافه می نماییم.
پس یک نکته را متوجه شدیم که در آغاز با هم یکسان هستند و کدام تفاوت ندارند . پس حالا به اخیر فعل توجه میکنیم تا این دو را از هم تفکیک نماییم.
اگر در اخیر فعل مضارع کدام تغییر وارد نشده باشد میگوییم که فعل منفی مضارع است , ولی اگر انتهای فعل مضارع مجذوم شده باشد پس به این نتیجه میرسیم که فعل ذیل فعل نهی یا امر منفی میباشد.
در جدول بالا اشکال منفی مضارع فعل « تعلم » را مشاهده می نمایید. در این جدول پایین اشکال فعل نهی برای فعل « فعل » آورده شده است.
ضمیر | فعل نهی |
دومشخص مفرد مذکر (أنتَ) | لا تَفْعَلْ |
دومشخص مثنی مذکر (أنْتُما) | لا تَفْعَلا |
دومشخص جمع مذکر (أنْتُمْ) | لا تَفْعَلوا |
دومشخص مفرد مؤنث (أنتِ) | لا تَفْعَلی |
دومشخص مثنی مؤنث (أنْتُما) | لا تَفْعَلا |
دومشخص جمع مؤنث (أنْتُنَّ) | لا تَفْعَلْنَ |
جواب درس 6 عربی نهم
تغییر الحیاه
تغییر زندگی
اِبتَدَأَ الْعامُ الدِّراسیُّ الْجَدیدُ وَ ذَهَبَ تَلامیذُ الْقَریَهِ إِلَی الْمَدرَسَهِ. کانَتِ الْقَریَهُ صَغیرَهً وَ جَمیلَهً. دَخَلَتِ الْمُدَرِّسَهُ فِی الصَّفِّ الرّابِعِ. کانَ الصَّفُّ مُزدَحِماً.
سال تحصیلی جدید شروع شد و دانش آموز های روستا به مدرسه رفتند. آن روستا کوچک و زیبا بود. خانم معلم وارد کلاس چهارم شد. کلاس شلوغ بود.
قالَتِ الْمُدَرِّسَهُ لِلْبَنینَ: «اِجْلِسوا عَلَی الْیَمینِ.» وَ قالَتْ لِلْبَناتِ: «اِجْلِسْنَ عَلَی الْیَسارِ.»
خانم معلم به پسرها گفت: «سمت راست بنشینید.» و به دخترها گفت: «سمت چپ بنشینید.»
هیَ شاهَدَتْ تِلمیذَهً راسِبَهً باِسْمِ «ساره» عِندَها فِی السَّنَهِ الْماضیهِ؛ فَحَزِنَتْ وَ ذَهَبَتْ لِمُشاهَدَهِ مِلَفِّها لِلاِطّلاعِِ عَلَی ماضیها.
او دانش آموزی مردود به نام ساره را دید. ناراحت شد و برای دیدن پرونده او به سراغ پرونده های گذشته رفت.
فی مِلَفِّ السَّنَهِ الْأُولَی: هیَ تِلمیذهٌ جَیِّدَهٌ جِدّاً. تَکتُبُ واجِباتِها جَیِّداً. هیَ نَشیطَهٌ و ذَکیَّهٌ.
در پرونده سال اول: او دانش آموزی بسیار کوشایی بود. تکلیف های خود را به خوبی می نویسد و او فعال است.
وَ فی مِلَفِّ السَّنَهِ الثّانیَهِ: هیَ تِلمیذهٌ جَیِّدَهٌ جِدّاً. لکِنَّها حَزینَهٌ. أُمُّها راقِدَهٌ فیِ الْمُستَشفَی.
در پرونده سال دوم: او دانش آموز خوب و فعالی است اما غمگین است. مادرش در بیمارستان بستری است.
وَ فی مِلَفِّ السَّنَهِ الثّالِثَهِ: هیَ فَقَدَتْ والِدَتَها فی هذِەِ السَّنَهِ. هیَ حَزینهٌ جِدّاً.
و در پرونده سال سوم: او مادرش را در این سال از دست داد. او بسیار ناراحت است.
وَ فی مِلَفِّ السَّنَهِ الرّابِعَهِ: هیَ تَرَکَتِ الدِّراسَهَ وَ لا تُحِبُّ الْمَدرَسَهَ وَ تَنامُ فِی الصَّفِّ.
و در پرونده سال چهارم: او درس خواندن را ترک کرد و مدرسه را دوست ندارد و در کلاس می خوابد.
الْمُدَرِّسَهُ لامتَْ نَفْسَها وَ غَیَّرَتْ طَریقَهَ تَدریسِها.
خانم معلم خودش را سرزنش کرد و روش تدریس خود را عوض کرد.
بَعدَ مُدَّهٍ فی حَفْلَهِ میلادِ الْمُدَرِّسَهِ جَلَبَ التَّلامیذُ هَدایا لَها وَ جَلَبَتْ ساره لِمُدَرِّسَتِها هَدیَّهً فی وَرَقَهِ صَحیفَهٍ.
بعد از مدت ها دانش آموزان در جشن تولد خانم معلم برای او هدیه هایی آوردند و ساره برای خانم معلم هدیه ای در داخل کاغذ روزنامه ای آورد.
کانَتِ الْهَدیَّهُ زُجاجَهَ عِطرِأُمِّها، فیها قَلیلٌ مِنَ الْعِطرِ، فَضَحِکَ التَّلامیذُ؛ فَقالَتِ الْمُدَرِّسَهُ لِلْبَنینَ: «لا تَضْحَکوا» وَ قالَتْ لِلْبَناتِ: «لا تَضحَکْنَ». اَلْمُدَرِّسَهُ عَطَّرَتْ نَفْسَها بِذٰلِکَ الْعِطْرِ.
آن هدیه شیشه عطر مادرش بود که کمی عطر داخل آن بود و دانش آموزان خندیدند؛ خانم معلم به پسرها گفت: نخندید و به دخترها گفت: «نخندید» خانم معلم از آن عطر به خودش عطر زد.
جاءَتْ ساره عِندَ مُدَرِّسَتِها وَ قالَتْ: «رائِحَتُکِ مِثلُ رائِحَهِ أُمّی.»
ساره نزد معلمش آمد و گفت: « بوی تو مانند بوی مادرم است.»
شَجَّعَتِ الْمُدَرِّسَهُ ساره؛ فَصارَتْ تِلمیذهً مِثالیّهً وَ بَعدَ سَنَواتٍ؛ اِسْتَلَمَتِ الْمُدَرِّسَهُ رِسالَهً مِنْ ساره مَکْتوباً فیها: «أَنتِ أَفضَلُ مُعَلِّمَهٍ شاهَدْتُها فی حَیاتی. أَنتِ غَیَّرْتِ مَصیری. أَنا الْآنَ طَبیبَهٌ.»
خانم معلم ساره را تشویق کرد و او دانش آموزی موفق شد. و پس از چند سال خانم معلم نامه ای از ساره دریافت کرد که در آن نوشته شده بود: «تو بهترین معلمی هستی که در زندگی خود دیدم، تو سرنوشتم را تغییر دادی. من حالا پزشک هستم.»
وَ بَعدَ مُدَّهٍ، اِسْتَلَمَتِ الْمُدَرِّسَهُ رِسالَهً أُخْرَی مِنَ الطَّبیبَهِ ساره؛ طَلَبَتْ مِنْهَا الْحُضورَ فی حَفلَهِ زَواجِها وَ الْجُلوسَ فی مَکانِ أُمِّ الْعَروسِ.
و پس از مدتی، خانم معلم نامه ای دیگر را از خانم دکتر ساره دریافت کرد که در آن از خانم معلم خواسته بود که در در جشن عروسی اش و نشستن در جایگاه مادر عروس را انجام دهد.
عِندَما حَضَرَتْ مُدَرِّسَتُها فی حَفلَهِ زَواجِها؛ قالَتْ لَها ساره: شُکراً جَزیلاً یا سَیِّدَتی؛ أَنتِ غَیَّرْتِ حَیاتی. فَقالَتْ لَها الْمُدَرِّسَهُ:
هنگامی که خانم معلم در جشن عروسی او حاضر شد؛ ساره به او گفت: ای خانم! تو زندگی من را تغییر دادی. پس خانم معلم به او گفت:
«لا یا بِنتی؛ أَنتِ غَیَّرْتِ حَیاتی؛ فَعَرَفْتُ کَیفَ أُدَرِّسُ.»
« نه ای دخترم؛ تو زندگی من را تغییر دادی؛ فهمیدم که چگونه باید درس بدهم.»
10 کلمات مفرد مذکر در عربی نهم
: 1-طالب
2-کِتاب
3-قَلَم
4-کُرسیّ
5-باب
6-صَفّ
7-إبن
8-أب
9-أخ
10-جَمَل