پلی لیست عربی پایه نهم – درس 3
جزوه عربی پایه نهم – درس 3 (20 صفحه)دانلود
فیلم و جزوه طول سال عربی پایه نهم درس سوم – قسمت اول
درس سوم عربی نهم
آموزش فعل امر و نهی عربی نهم
فعل امر
درخواست از دیگران برای انجام کاری است.
چگونه فعل امر بسازیم عربی نهم
ساختن فعل امر در زبان عربی را در چهار مرحله زیر توضیح میدهیم.
مرحله اول : نکته مهم این است باید همیشه به خاطر داشته باشید که برای تشکیل فعل امر ما از فعل مضارع استفاده می نماییم.
مرحله دوم : برای ساخت فعل امر، باید اول حروف (تینا) رو که نشانه مضارع هستند، از ابتدای، فعل مضارع برداری.
مرحله سوم: بعد به جای پیشوند های مضارع حرف ( ا ) را می گذاریم.
برای تشخیص حرکت الف به عین الفعل نگاه میکنیم،اگر عین الفعل حرکتش فتحه یا کسره بود حرکت الف کسره میشود و اگر عین الفعل حرکتش ضمه بود حرکت الف ضمه میشود.
مرحله چهارم: حرف آخر فعل مفرد مذکر را ساکن می نماییم.
تمام ن های اخیر افعال را حذف میکنیم , جز جمع مونث.
بیایید حالا همین مراحلی را که ذکر نمودیم با استفاده از مثال ها , توضیح کاملتر بدهیم.
فعل امر و نهی عربی نهم
فعل امر در عربی را از روی فعل مضارع میسازیم. برای ساختن فعل امر در زبان عربی مراحل ذیل را باید طی کنیم.
فعل امر برای دوم شخص ( مذکر و مونث )(مفرد , جمع , مثنی) :
مرحله اول ساختن فعل امر در عربی
در مرحله اول فعل مضارع ضمیر مورد نظر را می نویسیم.
دوم شخص ( مخاطب ) مذکر
مفرد مثنی جمع
انتَ تفعل انتما تفعلان انتم تفعلون
دوم شخص ( مخاطب ) مونث
مفرد مثنی جمع
انتِ تفعلین انتما تفعلان انتن تفعلن
مرحله دوم ساختن فعل امر در عربی
در این مرحله علامت مضارع ( ت ) را از ابتدای فعل حذف میکنیم.
دوم شخص ( مخاطب ) مذکر
مفرد مثنی جمع
فعل فعلان فعلون
دوم شخص ( مخاطب ) مونث
مفرد مثنی جمع
فعلین فعلان فعلن
مرحله سوم ساختن فعل امر در عربی
در این مرحله حرف ( ا ) را بجای نشانه ( ت ) در ابتدای فعل ها میگذاریم. در حرکت حرف ( ا ) دو نکته زیر باید مدنظر ما باشد.
نکته اول: اگر حرکت حرف دوم فعل بدون در نظر داشت حرف ( ت ) مضارع؛ علامت فتحه و کسره ( َ و ِ )
باشد پس حرکت حرف ( ا ) کسره ( ِ ) میباشد. اگر حرکت دوم فعل بدون در نظر داشت حرف ( ت ) مضارع ؛ علامت ضمه ( ُ ) باشد , پس حرکت حرف ( ا ) نیز ضمه ( ُ ) میشود.
دوم شخص ( مخاطب ) مذکر
مفرد مثنی جمع
اِفعَلُ اِفعَلانِ اِفعَلونَ
دوم شخص ( مخاطب ) مونث
مفرد مثنی جمع
اِفعَلینَ اِفعَلانِ اِفعَلنَ
چون در ( فعَل ) حرکت حرف دوم فتحه بود پس به حرف ( ا ) فعل امر, کسره ( ِ ) اضافه میکنیم.
مرحله چهارم ساختن فعل امر در عربی
برای مجذوم کردن فعل قرار زیر عمل میکنیم.
- حرف آخر فعل مفرد مذکر را ساکن می نماییم.
- تمام ن های اخیر افعال را حذف میکنیم , جز جمع مونث.
در جدول پایین شکل نهایی افعال امر را برای دوم شخص مخاطب ( مذکر و مونث ) هر سه عدد ( مفرد , جمع , مثنی ) را بدست آوردیم.
در قسمت اخیر فعل ( دوم شخص مخاطب جمع مذکر ) یک الف در قسمت اخیر فعل قرار میدهیم.
دوم شخص ( مخاطب ) مذکر
مفرد مثنی جمع
انتَ اِفعَل انتما اِفعَلا انتم اِفعَلوا
تو ( مرد ) انجام بده. شما ( دو مرد ) انجام دهید. شما ( چند مرد ) انجام دهید.
دوم شخص ( مخاطب ) مونث
مفرد مثنی جمع
انتِ اِفعَلی انتما اِفعَلا انتن اِفعَلن
تو ( زن ) انجام بده. شما ( دو زن ) انجان دهید. شما (چند زن) انجام بده
عربی نهم درس 3
پل دوستی
کانَ حمیدٌ وَ سعیدٌ أَخَوَینِ. هُما کانا فی مَزْرَعَهِ قَمْحٍ؛ فی أَحَدِ الْأَیّامِ وَقَعَتْ عَداوَهٌ بَیْنَهُما وَ غَضِبَ الْأَخُ الْأَکْبَرُ «حَمیدٌ» عَلَی الْأَخِ الْأَصْغَرِ «سَعیدٍ» وَ قالَ لَهُ:
حمید و سعید دو برادر بودند؛ آن دو در یک مزرعهی گندم (در مزرعهی گندمی) بودند؛ در یکی از روزها میانشان دشمنی افتاد و برادر بزرگتر حمید بر برادر کوچکتر خشم گرفت و به او گفت:
«اُخْرُجْ مِنْ مَزرَعَتی.»
«از مزرعهام خارج شو.»
وَ قالَتْ زَوجَهُ حمیدٍ لِزَوجَهِ سعیدٍ: «اُخْرُجی مِنْ بَیتِنا.»
و همسر حمید به همسر سعید گفت: «از خانهمان خارج شو»
فی صَباحِ أَحَدِ الْأَیّامِ طَرَقَ رَجُلٌ بابَ بَیْتِ حمیدٍ؛ عِنْدَما فَتَحَ حمیدٌ بابَ الْبَیتِ؛ شاهَدَ نَجّاراًً؛ فَسَأَلَهُ: «ماذا تَطْلُبُ مِنّی؟»
در صبح یکی از روزها مردی در خانهی حمید را زد، وقتی که در خانه را باز کرد، نجاری را دید و از او پرسید: «از من چه میخواهی؟»
أَجابَ النَّجّارُُ: «أَبْحَثُ عَنْ عَمَلٍ؛ هَل عِنْدَکَ عَمَلٌ؟»
نجار جواب داد: «در جستوجوی کاری هستم؛ آیا کاری داری؟»
فَقالَ حمیدٌ: «بِالتَّأکید؛ عِندی مُشکِلَهٌ وَ حَلُّها بِیَدِکَ.»
حمید گفت: «البته؛ مشکلی دارم و حل آن در دست توست.»
قالَ النَّجّارُ: «ما هیَ مُشکِلَتُکَ؟» أَجابَ حمیدٌ: «ذٰلِکَ بَیتُ جاری؛ هوَ أَخی وَ عَدوّی؛ اُنْظُرْ إِلَی ذٰلِکَ النَّهْرِ؛ هوَ قَسَّمَ الْمَزرَعَهََ إِلَی نِصفَینِ بِذٰلِکَ النَّهرِ؛ إِنَّهُ حَفَرَ النَّهْرَ لِأَنَّهُ غَضْبانُ عَلَیَّ. عِندی أَخْشابٌ کَثیرَهٌ فِی الْمَخْزَنِ؛ رَجاءً، اِصْنَعْ جِداراً خَشَبیَّاً بَینَنا.»
نجار گفت: «مشکلت چیست؟» حمید جواب داد: «آن خانه همسایهام است؛ او برادرم و دشمنم است؛ به آن رودخانه نگاه کن؛ او مزرعه را با آن رودخانه به دو نیم تقسیم کرده است؛ او رودخانه را حفر کرده است زیرا بر من خشمگین است. چوبهای بسیاری در انبار دارم؛ لطفاً، دیواری چوبی بین ما بساز.»
ثُمَّ قالَ لِلنَّجّارِِ: «أَنا أَذْهَبُ إلَی السّوقِ وَ أَرجِعُ مَساءً.»
سپس به نجار گفت: «من به بازار میروم و بعد از ظهر بر میگردم.»
عِنْدَما رَجَعَ حمیدٌ إِلَی مَزرَعَتِهِ مَساءً تَعَجَّبَ کَثیراً؛ النَّجّارُ ما صَنَعَ جِداراً؛ بَلْ صَنَعَ جِسْرا عَلَی النَّهْرِ؛ فَغَضِبَ حمیدٌ وَ قالَ لِلنَّجّارِ:
هنگامی که حمید بعد از ظهر به مزرعهاش برگشت خیلی تعجب کرد، نجار دیواری نساخت؛ بلکه پلی روی رودخانه ساخت؛ سپس حمید خشمگین شد و به نجار گفت:
«ماذا فَعَلْتَ؟! لِمَ صَنَعْتَ جِسْراً؟!»
«چه کردی؟! چرا پل ساختی؟!»
فی هذا الْوَقتِ وَصَلَ سعیدٌ وَ شاهَدَ جِسْراً فَحَسِبَ أَنَّ حمیداً أَمَرَ بِصُنْعِ الْجِسْرِ؛ فَعَبَرَ الْجِسْرَ وَ بَدَأَ بِالْبُکاءِ وَ قَبَّلَ أَخاهُ وَ اعْتَذَرَ.
در این وقت، سعید رسید و گمان کرد که حمید به ساختن پل دستور را داده است؛ سپس از پل عبور کرد و شروع به گریستن کرد و برادرش را بوسید و عذر خواست.
ذَهَبَ حمیدٌ إلَی النَّجّارِ وَ شَکَرَہُ وَ قالَ: «أنتَ ضَیفی لِثَلاثَهِ أَیّامٍ.»
حمید به سوی نجار رفت و از او تشکر کرد و گفت: «تو برای سه روز مهمان منی.»
اِعْتَذَرَ النَّجّارُ وَ قالَ: «جُسورٌ کَثیرَهٌ باقیَهٌ؛ عَلَیَّ الذَّهابُ لِصُنْعِها.»
نجار عذرخواهی کرد و گفت: «پلهای زیادی مانده است، باید برای ساختن آنها بروم.»
معنی: از سخن فرستاده خدا: «دو چیز است که خداوند به آنها نگاه نمیکند؛ جدا کننده فامیل و همسایه بد.»
جواب درس سوم عربی نهم
عِندَ السّائِقِ فی مَسیرَهِ الْأَربَعینَ الْحُسَینیِّ
نزد راننده در راهپیمایی اربعین حسینی
– کَم أجُرَهُ نَفَرٍ واحِدٍ؟ | – اَلْأُجرَهُ مَقطوعَهٌ. کَم نَفَراً أَنتُم؟ |
– ثَلاثَهُ. | – أُجرَهُ کُلِّ نَفَرٍ خَمسَهٌ وَ عِشرونَ أَلفَ دینارٍ. |
– اَلْجَوُّ حارٌّ. رَجاءً، عَلَیکَ بِالْحَرَکَهِ یا سائِقُ. | – عَلیٰ عَینی. |
– رَجاءً، شَغِّلِ الْمُکَیِّفَ. | – اَلْمُکَیِّفُ مُعَطَّلٌ. |
– عَفواً؛ فَلا نَرکَبُ هٰذِهِ الْحافِلَهَ. | – أَفتَحُ نَوافِذَ الْحافِلَهِ. |
– لا، نَحنُ نَنزِلُ. مَعذِرَهً. | – لا بَأْسَ. |
– رَجاءً، عَلَیکَ بِالْوُقوفِ فی مَکانٍ لِأَداءِ الصَّلاه وَ لِلِاستِراحَهِ. | – عَلیٰ عَینی. |
– یا سائِقُ، أَینَ اَلْوُقوفُ وَ مَتیٰ؟ | – فی أَحَدِ الْمَواکِبِ بَعدَ نِصفِ ساعَهٍ. |
– هَل توجَدُ مرَافِقُ صِحّیَّهٌ؟ | – نَعَم، بِالتَّأکیدِ. |